دوستدار خمینی

ابوالقاسم خزعلی

کتاب دوستدار خمینی دربارهٔ مرحوم آیت‌الله خزعلی است. خاطره‌هایی کوتاه از ایشان را از زبان نزدیکان ایشان نقل می‌کند. در آغاز کتاب آمده است:

‌… این برادر خوب، حقیقتاً جایگاه خبرگی را در مجلس خبرگان حفظ کرد… . آن مرحوم امتحان دشواری داد. جایی که بحث نزدیکان و منتسبان به او مطرح بود، با کمال شجاعت پای انقلاب ایستاد. این خصوصیات [است که] به انسان‌ها ارزش و به حرکت انقلابی آن‌ها معنا می‌دهد.

این، سخن رهبر انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان در تاریخ ۲۰اسفند۱۳۹۴ است. مرحوم آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی عمر خود را به پای انقلاب گذاشت و در این راه، رنج بسیار بر خود و خانواده‌اش هموار کرد. کتاب هم از این رو دوستدار خمینی نام گرفته است که ایشان دلدادهٔ امام‌خمینی بوده است. وصیت کرده است روی سنگ قبرش فقط بنویسند: «ابوالقاسم خزعلی، دوستدار آیت‌الله خمینی».

ابوالقاسم خزعلی

نگاهی اجمالی به دوستدار خمینی

کتاب با تولد مرحوم آیت‌الله خزعلی شروع می‌شود و با ذکر دوران تحصیل ایشان ادامه می‌یابد. حتی ذکری از وقایع گوهرشاد می‌شود. ایشان هم‌پای مبارزات امام بوده و با شهید نواب صفوی و جمعیت فداییان اسلام نیز سلام‌وعلیک داشته است. آیت‌الله بروجردی زمینهٔ پایان‌یافتن تبعید اول ایشان را فراهم کرده بود و به ایشان گفته بود:

کار شما خدایی بوده و ان‌شاءالله سرانجامش هم خوب است.

با خواندن این کتاب، وقایع انقلاب را مرور می‌کنید تا می‌رسید به آنجا که آیت‌الله خزعلی فرزندش را در راه انقلاب می‌دهد. او در غم فرزند می‌سراید:

با یک سلامت بر زدی آتش به جانم
نازک پسر، ای نازنین سرو روانم
بعد از دو عشره از پدر یادی نمودی
ناآمده رفتی و نیرویم ربودی
گفتی که تاسوعا به دنیا آمدم من
یعنی که از بهر شهادت زاده‌ام من
نامم حسین و واجب آمد پاس این نام
باید که گردم با شهیدان جمله همگام

ابوالقاسم خزعلی

در جریان انقلاب، با گروه‌های مختلف از جمله با بچه‌های انجمن حجتیه رفت‌وآمد می‌کرد و ضعف‌های آن‌ها را به امام می‌رساند. معتقد بود در نقد، نباید از انصاف خارج شد و همه را با یک چوب راند. می‌گفت: «همهٔ انجمنی‌ها مثل هم نبودند و حتی خیلی‌ از اعضایش در پیروزی انقلاب سهیم بودند.» در کتاب می‌خوانید:

رفته بود خوزستان تا جلوی کشتار مردم و ارتشی‌ها را بگیرد. شهر اوضاع خوبی نداشت. مجاهدین خلق و کمونیست‌ها پادگان شهر را تصرف کرده بودند. ابوالقاسم پیغام داد: «فردا من آنجا سخنرانی می‌کنم. وقتی آمدم، یک نفرتان هم آنجا نباشد! قطرهٔ خونی هم اگر بریزد، مسئولیتش با شماست.»
رئیسشان به‌شوخی گرفت و گفت: «انقلاب مال ماست.»
جمعیت زیادی آمده بودند پای سخنرانی، نزدیک ده‌هزار نفر. کاری از دست مجاهدین بر نمی‌آمد. همه‌شان پا به فرار گذاشتند!

ابوالقاسم خزعلی

قصهٔ خواندنی آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی ادامه می‌یابد و می‌رسد به درگیری‌های سال ۱۳۸۸ و فتنهٔ سبز! در کتاب دوستدار خمینی از زبان آیت‌الله خزعلی می‌خوانید:

سال ۱۳۸۸ عکس امام را پاره کردند و به امام‌حسین توهین کردند. این کارها را میرحسین و کروبی انجام دادند. هنوز هم دل ما از دست این‌ها داغ‌دار است. … فتنهٔ سبز برای براندازی بود. آن‌ها می‌خواستند کشور‌ و انقلاب و میراث امام را ویران کنند. با آمریکا و همه‌جا تماس گرفتند؛ اما کاری از پیش نبردند. الحمدلله در جامعه نوعی مصونیت به وجود آمد.

در جریان همین فتنه، آیت‌الله خزعلی از پسرش که به بیراهه رفته، دل می‌برد. وقتی پسرش دادگاهی می‌شود. می‌رود پیش قاضی و می‌گوید:

یک‌وقت نگویید این، پسر خزعلی است و ملاحظه‌اش را‌ بکنید. هرچه حکم خدا و اسلام است، اجرا کنید. من تابع احکام نظامم.

دوستدار خمینی

این کتاب با پنج ضمیمه پایان می‌یابد:
۱. متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی؛
۲. وصیت‌نامهٔ آیت‌الله خزعلی؛
۳. بیانیه در برائت از فرزند؛
۴. پاسخ همسر آیت‌الله خزعلی به نامهٔ‌ زهرا ربّانی املشی؛
۵. آلبوم تصاویر آن مرحوم.

وصیت آیت‌الله خزعلی

ایشان در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش، فرزندانش را به دوازده امر توصیه می‌کند:

۱. نمازها را اول وقت بخوانند. مهمان‌شدن و یا مهمان‌دارشدن مانع از این کار نشود؛
۲. از نمازشب غفلت نکنند. هر شب بخوانند یا اکثر شب‌ها؛
۳. با طهارت باشند و تا وضو یا غسلشان از بین رفت، طهارت را تجدید کنند؛
۴. قرآن مجید را روزی یک جزء بخوانند و اگر فرصت کم بود، حداقل روزی یک حزب که هر چهار ماه یک نوبت، قرآن را تلاوت کرده باشند؛
۵. به آیات مربوط به قیامت که رسیدند، تأمل کنند و بیندیشند و راهی است که همه در جلو داریم؛
۶. به آیات مربوط به ظالم‌ستیزی که بر می‌خورند، خیلی تأمل کنند…؛
۷. صلهٔ رحم کنند؛ خاصه با کسی که از آن‌ها بی‌مهری دیده‌اند. زودتر به‌نزد آن‌ها بروند. بله، اگر دشمنی با دین خدا یا با انقلاب دارند، به‌نزد آن‌ها نروند؛
۸. زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام را حداقل هفته‌ای یک بار بخوانند؛
۹. دعای ندبه را فراموش نکنند هر جمعه بخوانند؛
۱۰. دعای کمیل را هر شب جمعه بخوانند؛
۱۱. توسل به اهل‌بیت را فراموش نکنند، بالاخص به حضرت زهرا(صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیها) و به حضرت ولیّ عصر(روحی‌فداه)؛
۱۲. مادر محترم خود را زیاد اکرام کنند. این مادر خیلی برایشان زحمت کشیده. ایامی که این‌جانب زندان بودم یا در تبعید یا در سفر تبلیغ، رنج زیادی برای فرزندان کشیده‌اند. از خداوند متعال مسئلت دارم اگر برای زندان و تبعید و تبلیغ من اجری مقدر می‌فرماید، بیشتر آن را به همسر محترمم اعطا فرماید.

ابوالقاسم خزعلی

عملکرد ویراستار

هم‌نشینی با بزرگان آموزنده است و از دیرباز بدان توصیه کرده‌اند. ویرایش این کتاب، فرصتی گران بود برای هم‌نشینی با انسانی بزرگ. چیزها از او آموختم و همراهش، تاریخ مبارزات شصت هفتاد سال اخیر را مرور کردم. همچنین از زاویهٔ دید او، به رخ‌دادهای روزگار حاضر نگاهی انداختم. خواندن این کتاب را توصیه می‌کنم.

رونمایی از دوستدار خمینی

پنجشنبه ۲۵شهریور۱۳۹۵ از این کتاب رونمایی شد. اینجا را ببینید: رونمایی از دوستدار خمینی

پیوندها

خانهٔ کتابکتابخانهٔ ملیویکی‌پدیاتارنماخبر

لینک کوتاه:

۴ دیدگاه

  • با سلام
    فرموده‌اید: «در جریان همین فتنه، آیت‌الله خزعلی از پسرش که به بیراهه رفته، دل می‌برد.»
    آیا نباید به فعل «به بیراهه رفته» کلمهٔ است هم اضافه شود؟

    • سلام دوست عزیز. ممنونم که دیدگاهتان را درج کردید. در زبان فارسی بسیار پیش می‌آید که فعل کمکی در ماضی نقلی و نیز ماضی بعید حذف شود. این اشکالی ندارد. البته گاهی متن را به گفتار نزدیک می‌کند. نظر شما چیست؟

  • سلام
    نوشته‌اید «نباید از انصاف خارج شد و همه را با یک چوب راند». یک نقل مشهور است که استفاده از اصطلاح «همه را با یک چوب راندن» برای انسان‌ها موهن است چون تعمیم اصطلاح از چهارپایان به انسان‌هاست.
    اولا قبول دارید یا نه و اگر بله، ثانیا آیا جای‌گزینی برای آن پیشنهاد می‌فرمایید؟ مانند «همه را به یک چشم دیدن»

    • سلام. سپاس بابت پیامتان. این سخن جناب خزعلی است و نه من. در کتاب آمده است: «در جریان انقلاب، با گروه‌های مختلف از جمله با بچه‌های انجمن حجتیه رفت‌وآمد می‌کرد و ضعف‌های آن‌ها را به امام می‌رساند. معتقد بود در نقد، نباید از انصاف خارج شد و همه را با یک چوب راند.» گوینده می‌تواند دربارهٔ مخالفش و به‌قصد کوچک‌شمردن او این‌طور بگوید. البته که شاید پسندیده نباشد.
      بله، حق با شماست. پیشنهادتان هم پسندیده است.

دیدگاه خود را بنویسید:

5 + 4 =