دکتر سیدحسین نصر از شخصیتهای مشهور ایرانی معاصر در محافل علمی و فرهنگی جهان است. سهم او در معرفی اسلام و فلسفهٔ اسلامی و برخی نمایندگان آن به جهان غرب، بر محققان پوشیده نیست. دکتر نصر همزمان با ترویج فرهنگ اسلام و ایران، به تبیین مبانی سنتگرایی اهتمام میکند. سنتگرایی جریانی است که در قرن پیش با تلاش رنه گنون و شوان و کوماراسوامی تأسیس شد. سنتگرایان با مادّیت و خودنسیانی و خدافراموشی تمدن مدرن مبارزه کرده، به بازگشت به اصول حکمت جاودان دعوت میکنند. شاید بتوان گفت اکنون مهمترین مدافع این جریان سیدحسین نصر است.
نصر کیست؟
دکتر سیدحسین نصر در سال ۱۳۱۲ در تهران و در خانوادهٔ یکی از اطبای مشهور متولد شد. جدّ او، ملاماجد، از مجتهدان نجف اشرف بود و پدربزرگش، احمد، طبیب دربار قاجار و ملقب به «نصرالاطباء». پدر او، سیدولیالله، ابتدا به طبابت و سپس به عرصهٔ تعلیم و تربیت روی آورد. وی بهمدت دو دهه، رئیسدفتر وزیر و وزیر آموزشوپرورش، رئیس دانشسرای معلمان و همچنین در اولین مجلس پس از مشروطه، نمایندهٔ مردم تهران بود. مادر سیدحسین، نوهٔ پسری شیخفضلالله نوری بود. او در تنها مدرسهٔ متوسطهٔ آن زمان درس خوانده بود. وی از زنان متجددی بود که در فعالیتهای اجتماعی شرکت میکرد.
پدر سیدحسین در پنجاهسالگی با مادرش ازدواج کرد. سیدحسین فرزند اول خانواده بود و در محیط فرهنگی و سنتی رشد یافت. در سهسالگی، خواندن و نوشتن آموخت و در پنجسالگی به مدرسه رفت. در دوازدهسالگی پدرش را بر اثر بیماری از دست داد. قبل از درگذشت او، به آمریکا اعزام شد و بهنزد داییاش، عماد کیا، سفیر ایران در نیویورک رفت.
چهار سال و نیم در دبیرستان پدی تحصیل کرد. در سال ۱۹۵۰ در مؤسسهٔ تکنولوژی ماساچوست (MIT) در دانشکدهٔ فیزیک پذیرفته شد و هشت سال در کمبریج ساکن شد. وی در دانشگاه MIT، با فیلسوف مشهور ایتالیایی بهنام جرج د سانتایانا آشنا شد. وی منتقد پوزیتویسم منطقی بود. نصر از طریق وی با آثار رنه گنون آشنا شد. پس از فارغالتحصیلی از MIT وارد دانشگاه هاروارد شد. وی مقطع کارشناسیارشد را در رشتهٔ زمینشناسی و ژئوفیزیک ادامه داد و دکتری خود را از این دانشگاه و در رشتهٔ تاریخ علم و فلسفه اخذ کرد. او در این دوران، با گیب بزرگترین اسلامشناس انگلیسیزبان آشنا شد. نیز با سنتگرایان مهم یعنی شوان و بورکهارت ملاقات کرد و در سفر به مراکش، از تعالیم فرقهٔ شیخ احمد علوی، شیخ تصوف آن سرزمین و از رهبران فرقهٔ شاذلیه، بهطور تجربی اطلاع یافت.
نصر در سال ۱۳۳۷ (۱۹۵۸) بهعنوان اولین ایرانی که از هاروارد دکتری گرفته بود، به ایران بازگشت. وی با دختری بهنام سوسن دانشوری ازدواج کرد که تحصیلکردهٔ امریکا و انگلستان بود. پس از ورود به ایران، در ۲۵سالگی در دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران بهعنوان استادیار تاریخ علم و فلسفه مشغول به کار شد و تا زمان انقلاب اسلامی ایران در آنجا بود. وی در مدت پنج سال، از استادیار به دانشیار و استاد ارتقا یافت و در سیسالگی، جوانترین استادکامل گروه فلسفه بود.
نصر از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ ریاست دانشگاه ادبیات را بر عهده داشت. او در این سالها، گفتوگوهای متعددی در مباحث فلسفی با شهید مطهری و استاد سیدجلالالدین آشتیانی و همچنین مباحثاتی با دکتر شریعتی کرد. بهگفتهٔ نصر، غلبهٔ سخنرانیهای شریعتی که با عقلانیت سنتی در تعارض بود، سبب استعفای نصر از حسینیهٔ ارشاد شد. شاه در سال ۱۳۵۲ وی را به ریاست دانشگاه صنعتی شریف منصوب کرد که آن روزها به «دانشگاه صنعتی آریامهر» موسوم بود. نصر همچنین در همان سال، بهدستور فرح پهلوی، «انجمن شاهنشاهی فلسفهٔ ایران» را تأسیس کرد که بعد از انقلاب، به «انجمن حکمت و فلسفهٔ ایران» تغییر نام داد.
وی با آیتالله سیدمحمدکاظم عصار آشنا بود و همین امر، زمینهٔ شاگردی او را در فلسفه و عرفان اسلامی فراهم ساخت. در همین دوران، ازطریق یکی از دوستانش با علامه طباطبایی آشنا شد و بخشی از اسفار اربعهٔ ملاصدرا را نزد او خواند. استاد دیگر نصر در فلسفهٔ اسلامی، مرحوم آیتالله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی بود که نصر، بخشهایی از اسفار را نزد او فرا گرفت. وی همچنین از استاد جواد مصلح و استاد آیتالله مهدی الهی قمشهای استفاده کرد.
نصر در سال ۱۳۵۶ و در بحبوحهٔ جریانات انقلاب، به ریاست دفتر فرح پهلوی منصوب شد. در این دوران، وی باید بسیاری از مسئولیتهای سیاسی شاه را انجام میداد که برعهدهٔ فرح بود و در بسیاری از مسائل مشاور فرح پهلوی میبود. او بهقصد شرکت در مراسمی در توکیو، بهعنوان نمایندهٔ فرح، کشور را ترک کرد. فرح در گفتوگویی تلفنی، به وی خبر داد که همراه شاه از ایران به قصد قاهره خارج خواهد شد و از وی خواست فعلاً به ایران باز نگردد. اقامت نصر در لندن تا پیروزی انقلاب ادامه یافت و دیگر هیچگاه به ایران بازنگشت. وی مدتی در دانشگاه یوتا در آمریکا تدریس کرد و از سال ۱۹۸۴ تاکنون، بهعنوان استاد مطالعات اسلامی دانشگاه جرج واشنگتن تدریس میکند. او در این مدت، غیر از تدریس، فعالیتهای پژوهشی فراوانی کرده است. تعداد کتب و مقالات نصر اعم از تالیف، تصحیح، مقدمه، نظارت و… به بیش از پانصد اثر میرسد.
نصر، سنت، تجدد چه میگوید؟
در میان آموزههای سنتگرایی و همچنین در منظومهٔ فکری نصر، نکاتی مفید و برخی مطالب ناصواب به چشم میخورد. آشنایی با افکار این شخصیت که بهنوعی، دربردارندهٔ اطلاع از آموزههای سنتگرایی نیز هست، مستلزم نگاهی کلی به اصلیترین مؤلفهها در هندسهٔ معرفتی اوست که کتاب نصر، سنت، تجدد آن را به عهده گرفته است.
این کتاب مجموعهای از مقالات است که دکتر عبدالله محمدی آنها را گرد آورده است. بخشی از این مقالات، چکیدهای از سخنرانیهای همایش «آنان که میاندیشند» است که در سال ۱۳۸۷ با هدف تبیین دیدگاههای دکتر نصر برگزار شد. سایر مقالات، آثار تألیفی است که در پنج فصل تنظیم شده است.
فصل نخست با عنوان «زندگی و آثار و آرا در یک نگاه» به زندگینامه و معرفی آثار و هندسهٔ معرفتی نصر اختصاص دارد.
فصل دوم یعنی «وحدت یا تکثر ادیان» به بررسی دیدگاههای موافق و مخالف در موضوع حکمت خالده، وحدت متعالی ادیان، تکثرگرایی دینی و مهدویت ازنظر سنتگرایان و دکتر نصر پرداخته است.
مقالات فصل سوم با عنوان «دین و تمدن مدرن» شیوهٔ مواجههٔ نصر و نواندیشان را با مدرنیته، روشنفکری و علوم جدید تبیین میکند.
در فصل چهارم که «عرفان و معنویت» نام دارد، ضمن بررسی شاخصههای مهم عرفان و معنویت در نظر دکتر نصر، میان عرفانِ مدنظر او و عرفان شیعی مقایسهای اجمالی صورت گرفته است.
در فصل پنجم با عنوان «فلسفهٔ سیاسی»، نظریهٔ سلطنت دینی و مبارزه با سکولاریسم از نظر نصر تبیین شده است.
در نصر، سنت، تجدد کوشش شده عناوین کلیدی در تفکر دکتر نصر انتخاب شود و دور از حب و بغض ناشی از شیفتگی یا ناخرسندی از سیرهٔ فردی گذشته و حال این شخصیت، معرفی شود. از نظر این کتاب، نکات مثبت اندیشهٔ دکتر نصر اینچنین است:
۱. تلاش در معرفی اسلام و تشیع به غرب و دفاع عقلانی از برخی آموزههای اسلامی، چون جهاد، حقوق بشر، آزادی و…؛
۲. تسلط بر تاریخ علوم و ادیان و تمدن شرق و غرب؛
۳. معرفی فلسفهٔ اسلامی و فیلسوفان مسلمان به جهان غرب؛
۴. نقد مبانی نظری تمدن غرب و اکتفانکردن به اشکالات روبنایی؛
۵. دفاع از علم قدسی و جهانبینی الهی؛
۶. تأکید بر جامعیت دین و لزوم حضور دین در عرصههای اقتصاد، فرهنگ، سیاست و… .
کاستیهای اندیشهٔ دکتر نصر نیز از نگاه کتاب نصر، سنت، تجدد عبارت است از:
۱. تصویر چهرهای خاص از اسلام و عرفان اسلامی که سازگار با اصول سنتگرایی است. نصر در تبیین وحدت متعالی ادیان، تکثرگرایی دینی، نسبت عرفان و تشیع، معنویت اسلامی، مدل حکومتی اسلام در دوران غیبت و… اسلام را از منظر سنتگرایان فهمیده است و ترسیم میکند؛
۲. تأکید بر اسلام صوفیانه بهجای اسلام اجتهادمحور؛
۳. بهرهنگرفتن از متون اصلی اسلامی، چون آیات و روایات، در تبیین نظام فکری خویش؛
۴. اکتفاکردن به کلیگویی و ارائهنکردن پیشنهادهای کاربردی. این امر در مباحثی چون علم و هنر قدسی جلوهای افزون دارد؛
۵. نقص در معرفی جانشین مناسب. برای مثال، دکتر نصر هرچند مبانی نظری مدرنیته را بهدرستی نقد میکند، سنتگرایی را بهعنوان جانشین معرفی میکند که عاری از اشکال نیست. همچنین پس از نفی عرفانهای کاذب، عرفان صوفیانه را پیشنهاد میکند که مشکلات فراوان دارد.
گزارش عملکرد ویراستار
این کتاب را کانون اندیشهٔ جوان وابسته به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهٔ اسلامی در ۸اسفند۱۳۸۹ برای ویرایش به من سپرد و فرایند ویرایش آن تا ۳۱تیر۱۳۹۰ به طول انجامید. من ویراستار و صفحهآرا و نمایهساز این اثر بودم. کتاب نصر، سنت، تجدد بالاخره در تیر۱۳۹۱ چاپ و روانهٔ بازار شد. توضیحات بالا، برگرفته از صفحات آغازین کتاب و پسگفتارِ آن است.
سلام.
بسیار مفید بود. دستمریزاد.
پیروز باشید.
سلامها بر شما.
زنده و سرزنده باشید.