دورهٔ ۱۳۶ ویرایش و درستنویسی
شهریور و مهر۱۳۹۵
منیره ملایی
از قضای روزگار و بهمصداق ضربالمثل «جوینده یابنده است» در فضای مجازی کانال «ویراستاران» را یافتم و وقتی فراخوان کارگاه ۱۳۶ را دیدم، پیگیری کرده و دانشپذیر این دوره شدم. البته آوازهٔ «استاد حیدری» را شنیده بودم و با آگاهی و یقین به کلاس آمدم. اگرچه دورهٔ کوتاهی دستی بر آتش داشتم، این کلاس دریچههای ذهن مرا به ویرایش و درستنویسی گشود. دریافتم «هزار نکتهٔ باریکتر ز مو اینجاست».
من همواره از جهد بیتوفیق بیزار بودهام. این کلاس تعهد مرا به زبان و ادبیات فارسی بیشتر کرد. امروز با خود میاندیشم که چگونه بعضی، غافلانه و مغولوار بر تارک ادبیات تاختهاند و به عاقبت این مصیبت دهشتناک، عالمانه نیندیشیدهاند!
حالا خودکارقرمز سلاح من است و نرمافزار ورد، همنشین من!
استاد بزرگوار، حساسیت شما در دقتورزی معنایی و کاربرد درست کلمات، برای من که از اهالی ادبیاتم، مطبوع و مطلوب بود. گشادهروییتان زمان چهارساعتهٔ کلاس را ملالآور نمیکرد. گاهی بهفراخور مباحث مطرحشده، کلاس به حاشیه کشیده میشد که مدیریت خوبتان فضا را آرام میکرد.
لبخند همیشهبرلبتان هنگام بحثهای خستهکنندهٔ ویرایش صوری برایمان انبساطخاطر بود.
ناگفته نماند استعداد شما را در واژهسازی کشف کردم! این استعداد به یاری «زایایی» زبان فارسی عبارت خویشتنخنگپنداری (!) را از شما برای من به یادگار گذاشت.
بهرهگیری از پاورپوینت به فهم بهترمان کمک میکرد و حتی تنوع در چیدمان آنها به روش تدریس، جذابیت میداد. هرچند انواع خوراکیهایی که آقای محمد حیدری برایمان تدارک دیده بود، در کنار جریمههای خوردنی دانشپذیران متخلف، جذابیت کلاس را بیشتر میکرد.
گاهی جملهٔ «سخت نگیرید» را تکرار میکردید که آب سردی است بر شکنجهٔ ما در هنگام خواندن کتابهای ویراستاربهخودندیدهٔ این روزگار.
از درسنامهٔ مفید و جامع و کمنقص هم که بگذریم، سخاوت شما برای پرکردن فلشهای بهصفخواهدایستاده (!) ستودنی است.
دو پیشنهاد نیز دارم: اول اینکه بهتر بود زمان بیشتری برای تمرینها میگذاشتید تا در حین انجام آنها به ضعفهای خود آگاه میشدیم و دوم، نشستهای هفتگی برگزار کنید تا تشویقی باشد برای ویراستارشدن بهتر ما.