دورهٔ ۱۳۰ ویرایش و درستنویسی
اردیبهشت و خرداد۱۳۹۵
سیدحامد حیدریثانی
تمایل چندانی به شرکت در دورهٔ ویراستاری نداشتم. اگر هم تمایلی بود، میل درونی به رشد و افزایش اطلاعات بود؛ دغدغه نبود. تا اینکه برادرم سیدحمیدآقای حیدریثانی با من تماسی گرفت و مرا از دورهٔ جدید مطلع کرد: پنجشنبهها عصر و جمعهها صبح. بررسی کردم دیدم زمانش به زمانهای من میخورد؛ پس استقبال کردم و دلم را به دریا زدم تا ببینم چه خبر است و چه میگذرد در عالم ویرایشمندان. البته در پیامک تبلیغی دوره نوشته بودند «تضمینی»، یعنی اینکه تضمین میکنیم از این طریق پول در بیاورید. البته این برداشت ذهنی من بود. بهعبارتی گول خورده بودم؛ چون منظور اصلاً این نبود!
در جلسهٔ اول، صحبت از ضرورت ویرایش شد و چند متنی را بررسی کردیم. از ضرورت گذشته، اضطرار را درک کردم. فهمیدم چرا از بعضی کتابها بدم میآید و جدیداً هم از کتابخوانی. اصلیترین دلیلش هم بهنظر من، تلاش خستهکنندهٔ ذهن مخاطب برای درک مفهوم است، در هزارتوی متن درهمپاشیده. این را فهمیدم و همین فهم، مرا از مطالعه بیشتر دور کرد!
خلاصه، نکات جزئی و کلی زیادی در دوره مطرح شد که بعضی از آنها اگر قرار باشد مهندس همهفنحریف این حرفه شوی، به کارت میآید و خیلیهایش به کار عامهٔ مردم.
پذیرایی دوره هم خوب و جذاب بود.
استادش هم برادر من بودند که تا زمان کلاس نمیدانستم اینقدر دغدغهٔ زبان فارسی دارد.