دورهٔ ۱۳۰ ویرایش و درستنویسی
اردیبهشت و خرداد۱۳۹۵
لیلا بحری
ساعت نزدیک ۲۳ است و مانند شاگردی تنبل، همهٔ تکالیف را گذاشتهای برای دقیقهٔ ۹۰! روزه بودهای و اکنون با چشمانی نیمهباز و ذهنی نیمههوشیار سعی میکنی فقط بنویسی تا تکلیف کلاس را انجام داده باشی. جویندهٔ دانش که باشی، نباید اینگونه رفتار کنی؛ اما تنبلی در ذات همهٔ انسانها هست؛ حال در بعضی کم و در برخی زیاد!
جویندهٔ دانش که باشی، میدانی بهانهآوردن کار درستی نیست و سعی میکنی راهِ رفته را به پایان برسانی. جویندهٔ دانش که باشی، حتی اگر دوره را بهصورت خصوصی گذرانده باشی، باز هم مشتاق حضور در کلاس و یادگیری هستی و دلت نمیخواهد حتی یک جلسه از آن را از دست بدهی. حاضری مهمانیها را تعطیل کنی، گوشهوکنایههای خواهرت را که از شهرستان آمده و اتفاقاً در همان دو روزِ کلاس، مهمانِ خانهات هست، بشنوی و سفر کوتاهِ آخر هفته را بیخیال شوی. در طول هفته نیز سعی میکنی کارهایت را با دقت و در زمان خود انجام دهی تا مبادا به آخر هفته موکول شود که در آن صورت واویلاست!
نشانی کلاس را که میدهند، متوجه میشوی در فاصلهای دور از منزل قرار دارد و شبها باید از یکی از اعضای خانواده خواهش کنی که حداقل تا نیمهٔ راه را بیاید تا با او به منزل بروی که دیروقت است و از اتوبوسهای شرکتواحد خبری نیست!
جویندهٔ دانش که باشی، میدانی نباید این همه غُر بزنی و باید از فواید کلاس نیز بگویی. شخصیت محترم استاد را یادآور میشوی که بسیار دلسوز است و کاربلد و از همکلاسیهایت یاد میکنی که خوب بودند و خاطرهساز با تخصصها و شغلهای گوناگون؛ از نویسنده و دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی گرفته تا دکتر متخصص کودکان و کارمند اداری آموزشوپرورش.
قبل از حضور در کلاس مانند بیشتر مردم گمان میکردی ویرایش فقط یادگیری نکات ویرایش صوری است و با گذراندن این دوره فهمیدی که چنین نیست و مبانی ویرایش و ویرایش زبانی را نیز آموختی. تکالیفی را که برای تمرین در نظر گرفته شده بود، بسیار مؤثر در یادگیری نکات میدانی و از استاد ارجمند بسیار تشکر میکنی.
باز همان تنبلی که در ذات همهٔ انسانها موجودش خواندی و سعی کرده بودی در فضایی دور از ذهن حبسش کنی، با تلاش و تقلای فراوان خودش را به تو میرساند و بانگ بر میآورد: «فایدههای کلاس بیشمار است و برشمردن آن نوعی چاپلوسی!» پس به همین مقدار اندک بسنده میکنی.