Warning: Creating default object from empty value in /home/heydaris23/domains/heydarisani.ir/public_html/wp-content/themes/voice2/include/options/ReduxCore/inc/class.redux_filesystem.php on line 29
کارگاه ویرایش در دانشگاه خلیج فارس بوشهر، این امتیاز را داشت که مجموعه‌ای از اقوام گوناگون را از چهارگوشهٔ کشور در خود گرد آورده و همهٔ لهجه‌ها را در یک کلاس و در کنار یکدیگر نشانده بود | سیدحمید حیدری‌ثانی

کارگاه ویرایش در دانشگاه خلیج فارس بوشهر، این امتیاز را داشت که مجموعه‌ای از اقوام گوناگون را از چهارگوشهٔ کشور در خود گرد آورده و همهٔ لهجه‌ها را در یک کلاس و در کنار یکدیگر نشانده بود

دورهٔ ۱۲۲ ویرایش و درست‌نویسی
بهمن۱۳۹۴
مرضیه غزنوی

شرکت در«کارگاه ویرایش و درست‌نویسی» افتخاری بود که در زمستانِ سال گذشته، نصیب تعداد زیادی از دانشگاهیان گردید. حضور در محضر استادان دلسوز درس ویرایش، آقای دکتر سادات‌شریفی و آقای حیدری‌ثانی با هدف راستین پاسداشت و گسترش زبان فارسی و همچنین کسب فیض از استادان دانشگاه خلیج فارس با آن مباحث علمی و فنی، خاطره‌ای تکرارناشدنی بود که برای همیشه در یاد خواهد ماند. اکنون که فرصتی پیش آمد، خاطراتی از آن زمان را خدمت دوستان نقل می‌کنم:

در هفتهٔ اول، تدریس با استاد بزرگوار آقای دکتر سادات‌شریفی عزیز بود که با ذکر مباحث «آشنایی با ویرایش و درست‌نویسی و اقسام آن» توأم با ورزش و نرمش در حین تدریس، همراه با لهجهٔ شیرین سعدی و حافظ، توانستند نشاط را به کلاس هدیه کنند و شورآفرین شوند. هفتهٔ دوم با حضور آقای حیدری‌ثانی، کلاس به عطر خوشبوی مشهد آغشته شد. استاد حیدری‌ثانی در حین درس، حساسیت عجیبی به صدای گوشی و روشن‌بودنِ تلفن همراه دوستان، از خود نشان می‌دادند و با شوخی و خنده، فرد خاطی را ملزم می‌کردند که باید برای همه شیرینی تهیه کند. همهٔ دوستان نیز سعی می‌کردند کاری نکنند که مشمول پرداخت جریمه شوند. ولی در طول این یک هفته، بی‌گمان دوستانی  هم بودند که قرعه به نامشان افتاد و حسابی بستنی و شیرینی پخش کردند و همه مستفیض شدند. جای بقیهٔ دوستان خالی!

خاطرهٔ دوم نیز به تلفن همراه مربوط می‌شود؛ با این تفاوت که گوشیِ بی‌صدا دردسرآفرین شد! قضیه از این قرار بود که من از یک طرف، مهمانِ خارج از استان در منزل داشتم و از طرف دیگر، کلاس «ورد پیشرفته» هم قرار بود علاوه بر کارگاه ویرایش، در محل دانشکدهٔ ادبیات برگزار شود. بی‌گمان نه می‌توانستم از کلاس بگذرم و غیبت کنم؛ نه امکان این بود که مهمانان را به حال خود رها کنم. بنابراین با خانواده صحبت کردم که مهمانان را برای ساعاتی سرگرم کنند و هر زمان کلاس تمام شد، من با آن‌ها تماس بگیرم و به منزل برگردیم. آن‌ها هم توافق کردند و به‌اتفاق مهمانان سری به ساحل زیبای خلیج فارس زدند. سپس سری به بازار قدیمی و پاساژهای رنگ و لعاب‌دار زدند و خرید کردند و پس از ساعاتی گشت‌وگذار به من زنگ زده بودند. اینکه کلاسِ ما چه ساعتی تمام می‌شود، به‌درستی مشخص نبود و گوشیِ من، مثل سرِ کلاس ویرایش، همچنان روی بی‌صدا تنظیم شده بود و ما دوستان هم سرگرم ور رفتن با وُرد!

به‌ناگهان چشمم به صفحهٔ گوشی افتاد که چشمک می‌زد. وقتی کلید را زدم، تمام تنم لرزید و از اینکه بیش از ۳۶ بار تماس گرفته بودند، به وحشت افتادم. به‌سرعت و با اجازه از کلاس بیرون آمدم و به تلفن پاسخ دادم. من از این می‌ترسیدم که نکند خدای‌ناکرده اتفاقی برای آنان افتاده باشد؛ در حالی که آنان به‌دنبال من، تمام دانشگاه و منطقه را جست‌وجو کرده بودند و تصمیم داشتند به بیمارستان و کلانتری‌ها سرکشی کنند و…!

هرچه بود، قضیه به‌لطف خدا به‌خیر گذشت و چیزی که بر جای ماند، خاطره‌ای به‌یادماندنی است که در ذهن‌ ما جا خوش کرده است!

برگزاری «کارگاه ویرایش و درست‌نویسی»، در دانشگاه خلیج فارسِ بوشهر، این امتیاز را داشت که مجموعه‌ای از اقوام گوناگون را از چهارگوشهٔ کشور در خود گرد آورده و همهٔ لهجه‌ها را در یک کلاس و در کنار یکدیگر نشانده بود. از آذری‌زبانان تا عرب و ترک و فارس و لر در این کلاس حضور داشتند و جالب این است که همه برای پاسداشت و گسترش زبان فارسی و درست‌نوشتن و صحیح‌خواندن آن تلاش می‌کردند. این افتخاری است که به‌راحتی نصیب هرکسی نمی‌شود. یکی از نتایج مهم در برگزاری چنین کارگاه‌هایی، نه‌تنها ایجاد وحدت و یکپارچگی بین زبان فارسی، بلکه وحدت و همدلی بین اقوام است.

در پایان به تمام دوستان گروه «ویراستاران» و کسانی که دغدغهٔ زبان فارسی دارند، نه جویای نام هستند و نه در پیِ کسب مقام، خالصانه تبریک و خسته نباشید می‌گویم و از خداوند متعال، سلامتی و توفیق خدمت را برای آنان آرزومندم.

لینک کوتاه:

دیدگاه خود را بنویسید:

+ 51 = 57