ویرایش دانشمهارت است. برای فراگیری ویرایش و خِبرگی در آن، علاوه بر دانش، به تمرین نیاز است. ویرانما لقمههای کوچک ویراستارانهای است که به ما در این راه یاری میرساند. این مجموعه را پی بگیرید و به دوستان خود معرفی کنید. ویرانما هر روز در بستر اینستاگرام منتشر میشود؛ آنهم در دو نوبتِ صبحگاه و شامگاه. روش کار چطور است؟ جملهای بیمار را بر تخت ویرایش میخوابانم و تیمارش میکنم تا درمان شود! البته پیشنهاد من، آخرین راهکار برای اصلاح آن نمونه نیست و جا برای نظردادن هست.
#کلیشه: #نسبت_به
#بند_موصولی اضافی
#را
#دقت_ورزی_معنایی: بهخاطر
#بند_موصولی غیرضرور
#تکرار_که
#درازنویسی
#قید را در جای خودش بیاورید.
درج نشانهٔ #تنوین ضروری است.
#تکرار_که
#بند_موصولی غیرضرور
#تتابع_افعال
#خطای_دستوری: فعل التزامی بهجای فعل اخباری
#درازنویسی
#واژه_بیگانه: علیرغم
#حشو_قبیح: علیرغم، ولی، با این حال
#حشو_قبیح
#دستور_خط: لزوم جدانویسی اجزای عبارت فعلی
#حرف_ربط غیرضرور
#گرته_برداری: جمع با «ین»
#کلیشه: بالا
#دقت_ورزی_معنایی: جایگزین ≠ جانشین
#خطای_دستوری: اشتباه در زمان افعال
#تتابع_افعال
#دستور_خط: درج هٔ همهجا ضروری است و هٔ شیوهٔ صحیح است، نه هی.
در زبان فارسی، صفت برترین را فقط برای یک نفر میتوان به کار برد.
اینجا یا باید بخوانیم «زیرکترینِ افراد» که جالب نیست یا اصلاحش کنیم به «زیرکترینْ فرد».
کاربرد واژهٔ بیگانه نشانهٔ باکلاسبودن نیست. زیادهروی نکنیم.
سلام. آیا درست است کلماتی مثل حتماً، اصلاً، حتی، مرتضی، و کبری به صورت حتمن، اصلن، حتا، مرتضا، و کبرا نوشته شود؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. متشکرم.
تغییر شکل تنوین اشتباه است. فقط باید به این صورت بنویسیم: قطعاً، حتماً، اصلاً.
دربارۀ الف مقصوره هم بهطور کلی آن را در خط فارسی به کار نمیبریم؛ جز در چند جا:
۱. نامهای خاص: عیسی، موسی، صغری و…
۲. در حروف اضافه: حتی، الی، علی و…
۳. عبارتهای عربی: صدرهالمنتهی و…
در بقیۀ جاها الف مینویسیم: مسمّا، قرونوسطا، صغرا و کبرا (در علم منطق) و…
خیلی از شما ممنونم. سؤال دیگری دارم: دستورالعمل صحیح است یا دستور عمل؟ و ایضاً حقالعمل/ حق عمل، عکسالعمل/ عکس عمل، بالطع/ بهطبع. با نشریهای همکاری میکنم که سردبیرش اصرار به حذف «ال» دارد و ممنون میشم اگر توجیه منطقی و قاعده مشخصی در این مورد بفرمایید.
بعضی را میتوان بدون «ال» نوشت؛ چون آن صورت بدون «ال» در فارسی رایج است یا دستکم توجیه دستوری دارد: دستورعمل، حقعمل، بهطبع.
اما «عکسعمل» درست نیست؛ چون رایج نیست و اگر بخواهیم ترکیب اضافی در نظر بگیریمش یا مضاف و مضافالیه، معنای دیگری غیر از «عکسالعمل» مییابد.
البته بهتر است بهجای همۀ اینها از معادلهای رایج فارسی استفاده کنیم: شیوهنامه یا راهنما یا…، دستمزد یا کارانه، بهخودی خود، واکنش یا بازتاب یا بازخورد و… .
ممنون که به این تارنما سر میزنید.
متشکرم. پاینده و برقرار باشید.
دربارۀ جانشین و جایگزین در ویرانمای ۳۷
آیا جانشین درست است؟ چون جایگزین یعنی کنار زدن یکی و قرار دادن دیگری به جای او، اما جانشین یعنی کسی که دیگری در جای او مینشیند در حالی که منصب همچنان به همان شخص اول منتسب است و مالک حقیقی همان شخص اول است.
سلامها بر شما.
اتفاقاً برعکس، «جانشین» یعنی کسی را کنارزدن و بهجای او نشستن. «جایگزینشدن» یعنی جایی یافتن و در آن قرارگرفتن. بر این دلالت نمیکند که آن مکان قبلاً جایگاه کس دیگری بوده است.