فضای ساده و صمیمی کارگاه نظرم را جلب کرد و بعد سادگی و روانی بیان مطالب

دورهٔ ۱۱۷ ویرایش و درست‌نویسی
آبان و دی۱۳۹۴
عبداله نوروزی

گفته‌اند چند خطی دربارهٔ دورهٔ آموزشی ویرایش بنویسیم؛ اما نمی‌دانم از کجا شروع کنم. به‌گمانم بهترین آغاز همان پول باشد و دغدغهٔ مالی. نخستین باری که تصویر تبلیغاتی کارگاه را دیدم، فقط آن را خواندم و رد شدم؛ چون نه پول شرکت در کارگاه را داشتم و نه آن را مفید می‌دانستم. از کنار تصویر گذشتم و برگشتم. هجوم سؤال‌های ویرایشی که آن روزها در ذهن داشتم، وادارم کرد شمارهٔ روی تصویر را یادداشت کنم و از هزینه و زمان این کارگاه سؤال کنم. در آخر، دغدغه‌های ویرایشی بر دغدغه‌های مالی چربید و اولین روز کارگاه حضور یافتم.

از همان دقایق ابتدایی، فضای ساده و صمیمی کارگاه نظرم را جلب کرد و بعد سادگی و روانی بیان مطالب. بخش نخستینِ درس، بحثی بود دربارهٔ تفاوت نگاه زبان‌شناسان و دستوریان به زبان و درستی آن. این امر نشان می‌داد که ابتدا قرار است با حل یک سری ابهام‌ها و بعداً با نگاهی خاص به زبان فارسی، به ویرایش دست ببریم. اینکه کدام غلط است و کدام درست، در عین اینکه باید قانونمند می‌بود، باید انعطاف‌پذیر نیز می‌نمود. نگاه به مرجعی موثق و معتمد مثل فرهنگستان ادب و پیروی از چهارچوبی که مؤسسهٔ ویراستاران بدان پایبند است، خیلی از دل‌شوره‌ها و ممکن‌وبایدهای ویرایشی را در ذهنم حل کرد و ادامهٔ راه را برایم روشن‌تر.

کم‌کم و با گذر روزهای کارگاه، کندتر و محتاط‌تر می‌نوشتم و به مسائل پیرامونی بیشتر دقت می‌کردم. کارگاه ویرایش متن و کتاب گذشت؛ اما هر روز، متنی به کتاب زندگی‌ام اضافه می‌کنم و امیدوارم خوب آموخته باشم که کتاب زندگی را باید درست و زیبا نوشت. امیدوارم آموخته باشم که برگ‌های ورق‌خوردهٔ زندگی را نمی‌شود ویرایش کرد.

لینک کوتاه:

دیدگاه خود را بنویسید:

+ 27 = 28