دورهٔ ۱۱۵ ویرایش و درستنویسی
مهر و آبان۱۳۹۴
منصوره اخروی
توصیف کلاس ویراستاری کار سختی است. طی این مدتی که قرار بود متن را بنویسم، هربار دستبهقلم شدم، جز چند تا ماه و ستاره و اندکی خطخطیهای بیمعنا چیز دیگری روی کاغذ به جا نمیماند. نوشتن، آنهم برای ویراستاران؟ چهکار سختی! حاضرم هزار مرتبه اسم گروهمان را بنویسم؛ اما متنی برای ویراستاران ننویسم؛ چراکه میدانم سرتاپایش ایراد میشود. هرچقدر هم تلاش کنم از آموختههایم استفاده کنم، باز هم مطمئن هستم ایرادی دارد. البته گمان میکنم اصل هم همین بوده. در هر صورت از مقدمهچینی و درددل بگذریم و به اصل مطلب بپردازم. خواسته بودید کلاس ویرایش را توصیف کنم. دربارهٔ کلاس ویراستاری نوشتن سخت نیست؛ زیرا آنقدر فضای صمیمانه و راحتی بود که حتی به مخیلهٔ بنده نمیرسید. از فضای گرم آموزشگاه و بستنیها که بگذریم، اجازه دهید چند سطری از کلاس و استاد بنویسم. جناب حیدریثانی، استاد کلاس، علاوه بر اینکه به تدریس و مباحث کاملاً مسلط بودند، آنقدر فضای دوستانهای ایجاد کرده بودند که واقعاً جلسهٔ آخر از اینکه هفتهٔ آینده از کلاس و جزوه خبری نیست، دلگیر شدم.
مسئلهای که برایم جالب بود، پویایی کلاسهاست. تفاوت هرسالهٔ کلاسها و نحوهٔ تدریس و ویرایش جزوه بهخوبی بیانگر این مطلب است. امیدوارم در آینده موجباتی فراهم آید که با این گروه دوستداشتنی بیشتر آشنا شوم و همکاری جدیتری بکنم.