اطلاعیهٔ نشست
در نشست ۸۱ ویرایش در مشهد پذیرای شما هستیم:
گاه: چهارشنبه ۲۰اردیبهشت۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹
جای: مشهد، بین چهارراه دکترا و چهارراه گلستان، بازار کتاب گلستان، سالن همایشها.
هرگونه پرسشتان دربارهٔ نشست را تلفنی بپرسید:
۰۹۱۵۷۰۲۹۲۶۶
برنامهٔ نشست
قسمت اول نشست را به متنخوانی اختصاص دادهایم؛ آنهم متنهای مرتبط با ویرایش. متن این جلسه: بهتر بنویسیم، نوشتهٔ رضا بابایی، از صفحهٔ ۲۳۹ (حل) تا صفحهٔ ۲۶۶ (پایان کتاب). قبل از جلسه، کتاب را مرور کنید و نکات مهمش را مشخص کنید. دربارهشان گفتوگو خواهیم کرد.
قسمت دوم نشست به بررسی متن تمرینی اختصاص دارد.
متن تمرینی
متن تمرینی را با کلیک روی آیکون زیر بردارید. اگر میخواهید روی فایل ویرایش کنید، با فعالکردن ترکچنج، آن را ویرایش کنید و در موعد جلسه، لپتاپبهدست تشریف بیاورید.
اگر میخواهید روی کاغذ ویرایش کنید، فایل را پرینت بگیرید. بعد با خودکارقرمز روی کاغذ ویرایش کنید و برگه را سر جلسه همراه خودتان بیاورید. این متن، ادامهٔ متن نشست قبل است. گزارش قسمت ویرایششده را ببینید: نشست ۸۰
گزارش نشست
این گزارش را خانم علمدار نگاشتهاند:
جلسهٔ این هفته تقریباً رأس ساعت و با حضور چهار نفر از خانومها و دو نفر از آقایان آغاز شد. کتاب بهتر بنویسیم استاد رضا بابایی را این هفته تمام کردیم و قرار شد که از هفتهٔ آینده، به مبحث دستورزبان بپردازیم؛ برای همین هم استاد حیدریثانی کتاب دستورزبان فارسی ۲ نوشتهٔ آقایان حسن انوری و حسن احمدی گیوی را پیشنهاد دادند که بخوانیم و در نهایت همین کتاب تصویب شد.
از متن تمرینی هم سهچهار خط پایانی متن، برای جلسهٔ بعد باقی ماند.
اتفاق مبارک جلسهٔ این هفته، راهاندازی کولر بود که فضای مطبوعی را به جلسه بخشیده بود و دیگر از گرمای طاقتفرسای هفتهٔ پیش خبری نبود.
جای دوستانی هم که هر هفته در خط مقدم نشستها هستند اما این هفته نبودند، خالی بود.
گزارش ویرایش متن تمرینی
حدود دویست یا سیصد متر مانده بود به خشکی که مجبور شدیم پیاده شویم. قایق گیر کرد؛ چون جزرومد خلیج زیاد بود. روز که سطح آب پایین میآمد
بود، عراقیها آنجا سیم خاردار کشیده بودند. من چون قدم کوتاه بود و کولهپشتی هم سنگین بود، بهمحض پیادهشدنمرفتم زیر آب. دستوپا زدم، آمدم بالا. گفتم: «کمک! کمک!» یکی از همرزمان من را نجات داد و تا ساحل بهدوش کشید. خیس شده بودم و بهشدت سردممابود.میخوردمدیدم آتشی روشن است. گفتم: «بهبه! عجب آتشی» و مشغول گرمکردن خودم شدم.وفکر میکردم بقیه هم آنجا هستند. ناگهان یک هواپیمای عراقی آمد و تعداد زیادی منور انداخت؛ طوری که همهجا مثل روز روشن شده.بودآنموقع بود که دیدم زاغهمهمات است که آتش گرفته.
اصلاحات:
۱. پس از «گیر کرد» نقطهکاما افزودیم؛ چون از نظر معنایی به جملهٔ قبل از خود وابسته است.
۲. جزرومد» را با استناد به کتاب فرهنگ املایی، نیمجدا کردیم.
۳. پس از «زیاد بود» نقطهٔ پایان جمله را افزودیم.
۴. در «پایین بود» زمان فعل را به دو دلیل از ماضی ساده به ماضی استمراری تبدیل کردیم: اولاً استمرار و تکرارشدن جزرومد را منتقل کنیم و دوم اینکه زمان فعل قسمت دومِ جمله، ماضی بعید است و اگر زمان فعل در قسمت دوم جمله ماضی بعید باشد، قاعدهٔ دستوری آن است که زمان فعل قسمت اولِ جمله یا ماضی ساده باشد یا ماضی استمراری.
۵. «آن جا» را بیفاصله کردیم. همچنین «خادار» غلط املایی بود که تصحیحش کردیم.
۶. پس از «کشیده بودند» نقطهٔ پایان جمله را افزودیم.
۷. «کوله پشتی» را نیمجدا کردیم.
۸. پس از «سنگین بود» کاما افزودیم تا جملهٔ پایه و پیرو را از هم جدا کنیم.
۹. «به محض» را نیمجدا کردیم.
۱۰. ضمیر متصل «م» را از پیاده شدن» حذف کردیم تا از تکرار ضمیر متصل «م» در فعلی که بلافاصله پس از «پیاده شدن» آمده است، خودداری کرده باشیم.
۱۱. «پیاده شدن» مصدر است؛ بنابراین نیمجدایش کردیم.
۱۲. پس از «زیر آب» نقطهٔ پایان جمله را افزودیم.
۱۳. «دست و پا» در این جمله یک واحد معنایی است؛ بنابراین نیمفاصلهاش کردیم.
۱۴. «به شدت» را نیمفاصله کردیم.
۱۵. پس از «زدم» کاما افزودیم تا با فعل پس از آن درنگی کوتاه ایجاد کرده باشیم.
۱۶. پس از «بالا» نقطهٔ پایان جمله را افزودیم.
۱۷. پس از «گفتم» علامت سجاوندی دونقطه را بهنشانهٔ نقلقول مستقیم افزودیم.
۱۸. «کمک! کمک!» را بهنشانهٔ نقلقول مستقیم بین گیومه نهادیم.
۱۹. «همرزمان» را نیمجدا کردیم.
۲۰. «مرا» را به «من را» تغییر دادیم؛ چراکه با سیاق متن، که محاورهای است، تناسبی نداشت.
۲۱. «به دوش» را نیمجدا کردیم.
۲۲. «به شدت» را نیمجدا کردیم.
۲۳. «سرما میخوردم» را به «سردم بود» تغییر دادیم؛ زیرا سرما میخوردم غالباً در معنای بیمارشدن بهکار میرود و مراد نویسنده مطمئناً اشاره به بیماری نبوده است. ضمناً زمان فعل را هم با توجه به فعل پیش از خود، ماضی ساده برگزیدیم.
۲۴. پس از «روشن است» نقطهٔ پایان جمله را افزودیم.
۲۵. پس از «گفتم» دونقطه افزودیم. همچنین «بهبه! عجب آتشی» را هم میان گیومهها گذاشتیم.
۲۶. «به به» را نیمفاصله کردیم و پس از آن علامت عاطفه گذاشتیم؛ چراکه شبهجمله است و از اصوات.
۲۷. «گرم کردن» مصدر است؛ بنابراین نیمجدایش کردیم.
۲۸. پس از «شدم» نقطهٔ پایان جمله را افزودیم. «آن جا» را هم بیفاصله کردیم.
۲۹. پس از «انداخت» نقطهکاما افزودیم؛ چراکه از نظر معنایی به جملهٔ بعدش وابسته است.
۳۰. «همه جا» را نیمجدا کردیم.
۳۱. «روشن شده بود» را به «روشن شد» که ماضی ساده است، تغییر دادیم. ماضی بعید تناسبی با زمان جمله نداشت. همچنین پس از «شد» نقطهٔ پایان جمله را افزودیم.
۳۱. «آن موقع» را نیمجدا کردیم؛ البته این کلمه در فرهنگ املایی نیست.
۳۲. «زاغه مهمات» را نیمجدا کردیم. گویا این کلمه در نیروی انتظامی، بهصورت یک واحد معنایی تلفظ میشود.